|
مترسک اینقدر دستهایت را باز نکن... کسی تورا در آغوش نمی گیرد...ایستادگی همیشه تنهایی دارد
دلم یه نفر رو میخواد.... که ازم بپرسه چطوری؟
منم بگم : خوبم:(
بعد یه هویی محکم بغلم کنه و بگه : دروغ بسه
چت شده؟؟!!!
نزدیکتر بیا و آرام در گوشم بگو دوستم داری
از چه می ترسی؟
فردا دوباره میتوانی انکار کنی...
چقدر درد دارد وقتی که از عشقت یک شماره " خاموش " مونده باشه برات....
گم شده ام بی تو در جنگل ِ سکوت
می هراسم از هوهوی ِ باد
فانوسم شکسته است
اینجا
ابهام و سکوت نیش میزند تنم را٬
نگاهت را آیا
لحظه ای به من قَرض میدهی؟!!
آب نریختـــــم ..
که برگردی ...!
آب ریختـــــم ...
تـــا پاک شود ...
هر چه رد پای توست ...!
از زنـــدگانی ام ...
آهنگ زنگ من روی موبایلت بابقیه فرق داشت ولی آهنگ زنگت روموبایلم
مثل بقیه بود! توبه خاطراینکه بفهمی منم ومن به خاطراینکه باهرزنگ
فکرکنم تویی
به سرنوشت گفتم با آنکه با احساسم بازی کرد چه کنم ؟ انگشت بر لبانم گذاشت
گفت صبور باش ،بسپارش به ما که هیچ احدی از سرنوشتش خبری ندارد
آن قدر که از دیروز میترسم
هراس از فردا ندارم
فردا شاید بیایی ...
اما ...
دیروز رفتی ...
دلم می خواست زمان را به عقب باز می گرداندم ....
نه برای اینکه آنهایی که رفتند را باز گردانم ...
برای اینکه نگذارم بیایند ... !!
نظرات شما عزیزان:
حوریان 
ساعت10:31---4 دی 1390
سلام گلم .gif)
به وبلاگ منم سر بزن
از وبلاگ تو که خیلی خوشم اومده
|
